حضرت امام صادق (ع) فرمود: «تَعَلَّمُوا الْعَرَبِیَّةَ فَإِنَّهَا کَلَامُ اللَّهِ الَّذِی تَکَلَّمَ بِهِ خَلْقَه[1]»
«زبان عربی را فرابگیرید. زیرا آن کلام خداوند است که بوسیله آن با آفریدگان خود سخن گفت.»
رسالت مهم
پایههای تمدن امروزین غرب با کنار گذاشتن حاکمیت کلیسا و آغاز دوران رنسانس شکل گرفت. اگرچه رفتار کلیسا در قرون وسطا برخلاف دین توحیدی حقیقی بود اما عملکرد آن به نام دین تمام شد و این اولین اشتباه تمدن غرب بود. غرب با منزوی کردن دین از صحنه اجتماع و سیاست، امروزه داعیهدار تمدن پیشرفته بشری است و در صدد تحقق دهکدهی جهانی با آرمانهای آمریکایی است. ظهور انقلاب اسلامی در عصر حاضر، بسیاری از معادلات جهانی را به هم زد. انقلاب اسلامی ظهور حکومت دینی و احیای شعائر توحیدی در جهان معاصر بود. چیزی که تمدن امروزین غرب از اساس با آن مشکل داشت و امروزه سرمنشأ تمامی ناسازگاریهای ما با غرب سر همین مسأله است.
تا قرنها قبل از انقلاب اسلامی، نهادهای علمی و دانشمندان ما، عمده تمرکزشان بر احکام الهی بود (از احکام طهارت گرفته تا دیات و ارث و مکاسب و...) چرا که در هنگامه حکومت طاغوتها، اندیشه حکومت، جامعه و تمدن اسلامی به شکل امروزی مطرح نبود. امروزه با تحقق انقلاب اسلامی و تشکیل یک حکومت مبتنی بر نور اسلام و از همه مهمتر مواجهه و تعارض ما با تمدن غرب، نیاز شدیدی شکل گرفت تا از منابع اولیه دین اسلام یعنی قرآن و کلام عترت، الگوی معیشت و تمدن متعالی توحیدی استخراج شود. از این رو آشنایی با زبان منابع اولیه یعنی زبان عربی یک ضرورت مهم برای کسانی است که میخواهند با منابع اصیل اسلام (یعنی قرآن و احادیث) آشنا شوند و الگوی معیشت متناسب با نیازهای امروز را استخراج کنند.
چرا زبان عربی؟
تسلط بر زبان عربی مقدمهی فهم زبان قرآن و درک احادیث اهلبیت (ع) است و این یک ضرورت برای هر مسلمان پیرو خط اسلام ناب محمدی(ص) است. امروزه نیاز است تا تدبر در قرآن و احادیث ائمه، میان آحاد مردم همگانی و فراگیر شود. از آنجا که میزان آشنایی با پیچوخمهای زبان عربی در کیفیتِ فهم و تدبرِ بیشترِ ما در قرآن و احادیث مؤثر است، انس با زبان عربی در کنار زبان اصلی، یک ضرورت است.
شاید بسیاری تصور بکنند که متون ترجمه شده جایگزین مناسبی برای منابع زبان عربی جهت فهم دین و فراتر از آن فهم قرآن است اما این تصور اشتباهی است زیرا ظرفیت زبان عربی در حمل و انتقال معنا، بسیار وسیعتر از زبان فارسی است و شمار فراوانی از الفاظ و عبارات عربی، معادل مناسبی در زبان فارسی ندارند. برای همین ترجمه هیچگاه نخواهد توانست مفهوم اصلی در زبان مبدأ (یعنی عربی) را به زبان مقصد (فارسی) به صورت کامل انتقال دهد. مطالعه منابع اسلامی ترجمه شده به خصوص منابع حدیثی و علوم قرآنی و تفسیر، ما را با زوایای عمیق دین اسلام ، آشنا نخواهد کرد. آشنایی با ظرایف معنایی آیات قرآن کریم و کلام اهلبیت(ع) نیازمند به تسلط بر زبان عربی و قواعد آن (از جمله صرف و نحو و بلاغت) است.
آیا فهم قرآن در دنیای امروز امکان پذیر است؟
فراگیری زبان عربی مقدمهی فهم زبان قرآن و احادیث اهلبیت(ع) میباشد. در قرآن کریم آمده: «إنّا أنزلناه قرآناً عربیاً لعلکم تعقلون» (ما آن را قرآنی [به زبان] واضح و روشن[2] نازل کردیم، امید است که [در آن بیندیشید] و تعقل کنید.) جای جای قرآن بر این نکته تصریح شده که این قرآن به بیانی روشن و آشکار نازل شده. اگر جایی در قرآن برای ما مسلمانان ابهام دارد و یا معانی آن را نمیفهمیم، این ایراد متوجه ماست نه قرآن. از این رو که با زبان قرآن هیچ انسی نداریم و لسان مبین الهی را نمیفهمیم. آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم موضوع قرآن، هدایت است و مخاطب آن، نوع بشریت و هر آدمی با هر فرهنگ و زبان و ملیتی، تا ابد الدهر میباشد و خداوند کلام خودش را در عین پیچیدگی و معانی تأویلی آن، آنقدر ساده و روان در قالب زبان عربی نازل کرده که هرکس با این زبان آشنا باشد، آن را میفهمد. علامه طباطبایی در مقدمهی تفسیر المیزان خود آورده: «خداوند سبحان که در قرآن تجلى نموده کلام خود را به عنوان نور مبین و تبیان کل شىء معرفى مىکند و ممکن نیست چیزى نور باشد و معذلک داراى نقاط مبهم و تاریک بوده و محتواى آن روشن نباشد و نیز ممکن نیست کتابى بیانگر همه معارف و اصول سعادت بخش انسانى باشد و خود، بیّن و آشکار نباشد چه اینکه ممکن نیست کلامى هدایت جهانیان را تأمین نماید و خود نیازمند به هادى دیگر باشد تا او را توضیح دهد بنا بر این هیچ مطلب مبهمى در قرآن وجود ندارد، تا قرآن را به کمک غیر قرآن بشناسیم بلکه قرآن را باید به خود قرآن شناخت چه اینکه نور را باید با خود نور دید و بیّن بالذات را باید با خود آن بیّن شناخت و چیزهاى دیگر را به وسیله او مبیّن نمود[3]»
مشکل اصلی ما مسلمانان این است با زبان عربی هیچ آشنایی نداریم و پیام الهی برایمان گنگ و نامفهوم میباشد. به همین جهت، فراگیری زبان عربی در کنار زبان اصلی، برای هر مسلمانی یک ضرورت است و اگرچه آموزش عمومی کشور ما (منظور آموزش و پرورش است) با این هدف، درس عربی را در برنامهی درسی دانشآموزان گنجانده، اما متأسفانه میبینیم که خروجیهای امیدوارکنندهای نداریم. تمامی فارغالتحصیلان مقطع دیپلم حدودا شش سال با درس عربی در کنار سایر دروس درگیر بودهاند. شش سال برای کسب یک تخصص بسیار ایدهآل است اما فقط از دانشآموزان دیپلمه بخواهیم حداقل یک صفحه از قرآن یا یک حدیث از ائمه را بخوانند و حداقل آن را بفهمند! بیان و تبیین مراد خدا و منظور معصوم، دیگر پیشکش! فلذا باید چارهای اندیشید و در آموزش زبان عربی بازبینی شود و آن را با ابزارهای نوین و با توجه به نیازهای مخاطب به روشهای مؤثر آموزش داد.
بهترین شیوه فهم و یادگیری
بهترین و مؤثرترین روش برای یادگیری زبان، روشی است که رسول اکرم (ص) برای آموزش قرآن به کار میبردند. یعنی اقراء و استماع. حضرت (ص) برای صحابه قرآن را اقراء و اصحاب آن را استماع میکردند. ما زبان مادری را نیز با همین روش فراگرفتیم؛ یعنی استماع و تکرار. تا گوش با الفاظ و عبارات آشنا نباشد، تا با آن زبان مأنوس نباشد، چگونه میتوان توقع داشت که متعلّمین، آن زبان را کامل درک کنند؟ درست است که قرآن کاملا رسا و روان و قابل فهم نازل شده، اما حداقل راه ورود به فهم معانی آن، انس با زبان عربی است. هر چقدر ما با زبان عربی مأنوستر باشیم (چه در پایینتر سطح آن یعنی فهم در استماع و مکالمه، و بالاترین سطح آن یعنی احاطه بر قواعد عربی، اعم از صرف و نحو و بلاغت و علم اللغة و...) - کلام الله را بهتر درک خواهیم کرد.
[1]- الخصال، ج۱، ص: ۲۵
[2]- قرأناً عربیاً، بسیاری آن را «قرآن به زبان عربی» ترجمه کردهاند. عربی در اصل [لغت] به معنای روشن و آشکار است و در مقابل آن لفظ اعجمی قرار دارد که به بیان گنگ و نامفهوم گفته میشود. قوم عرب از آنجا که زبان سایر ملل برایشان نامفهو م بود، به آنها اعجمی میگفتند و زبان خودشان که برای خودشان مفهوم بود، قول عربی میگفتند. قرأناً عربیاً را نیز میتوان اینگونه ترجمه کرد: قرآنی روشن و آشکار، بدون هیچگونه ابهام.
[3]- ترجمه المیزان، مقدمه، صفحه ۱۶