مهدی سلیمی

«من مسلمان در جامعه اسلامی بزرگ شده‌ و طبیعتا به این دین، دل بسته‌ام و آن را بر حق می‌دانم. یک مسیحی نیز همین‌گونه است. او در یک خانواده و جامعه‌ای مسیحی رشد یافته و دین خود را بر حق می‌‌داند. تمامی فرق ادیان (مثل بودایی، هندو، یهودی و...) نیز همین گونه هستند. انگار دین چیزی‌ است که همراه با فرهنگ و زبان به ارث می‌بریم. هر دینی راه خودش را تنها راه سعادت و نجات بخشی بشریت می‌داند. به راستی کدام دین بر حق می‌باشد و حقیقت از آن پیروان کدام دین است؟»

اندکی تأمل در باب پلورالیسم دینی

 

حتما با دغدغه‌ای که بالا اشاره شد آشنا هستید. این دغدغه‌ای است که امروزه ذهن هر انسان حقیقت جویی را به خود درگیر کرده. کافی است در دانشگاه‌ها و بین جوانان این دغدغه را مطرح کنیم و از استقبال و همچنین نظرات ضد و نقیض آنان در باب این موضوع شگفت زده شویم. جالب است بدانید ریشه این تفکر محصول عصر مدرن است وگرنه در گذشته چنین دغدغه‌ای با این شکل گسترده مطرح نبوده. این تفکر و دغدغه مربوط است به یکی از حوزه‌های فلسفه دین، یعنی پلورالیسم دینی.

پلورالیسم دینی در کشورمان نظریه شناخته شده‌ای است. عده‌ای مثل عبدالکریم سروش سعی در بومی سازی این نظریه در جامعه ما داشته‌اند. طبیعتا برای شناخت ماهیت هر نظریه‌ای به جای مطالعه دستاورد‌های واسطه‌ها و تراوشات ذهنی آنان، بایستی سرچشمه‌های این نظریه را آن طور که هست بشناسیم نه آن‌گونه که به ما شناسانده‌اند. براستی نظریه پرداز پلورالیسم دینی کیست و آن را با چه نیتی مطرح و ترویج داده؟

و اما پاسخ به دغدغه فوق (یعنی حقانیت از آن کدام دین است) فقط از راه مناظره و گفت‌وگوی بین ادیان توسط دانشمندان هر دین میسر است و ما قصد داریم در این نوشتار یکی از همین اتفاقات مهم (یعنی مباحثه یکی از اندیشمندان مسلمان با صاحب نظریه پلورالیسم دینی) را انعکاس بدهیم.

اگر علاقه‌مند به مطالعه در این زمینه هستید، به ادامه مطلب مراجعه کنید...