چقدر افرادی را دیده‌اید که می‌خواهند دنیای بهتری را بسازند؟ این یک احساس اصیلی است و به نظر می‌رسد کار بسیار سختی باشد در حالی که بسیار هم آسان است! تمام کاری که باید انجام دهیم این است که فقط یک صفت انسانی را گسترش دهیم.

این صفت، بسیار قدرتمند است. تا جایی که به تنهایی می‌تواند مردم را سعادتمند و آن‌ها را بهتر، یعنی سخاوتمند‌تر، شریف‌تر و مهربان‌تر کند، آن هم بدون نیاز به حتی یک واحد، درسِ اخلاق!
خوب این صفتِ رویایی چیست که می‌تواند یک چنین تحولی را ایجاد کند؟ بسیار ساده است...

شکرگزاری! یعنی داشتن حسّ قدردانی از هر نعمتی. اما چگونه؟

در قرآن کریم هم به این موضوع تصریح شده که:

لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدید (آیه ۷ سوره مبارکه ابراهیم)

«اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!»


علاوه‌ بر آیه‌ مبارکه فوق، روایات فراوانی در توصیه به شکرگزاری داریم. به راستی چه حکمتی پشت شکرگزاری نهفته که موجب افزایش نعمت‌ها می‌شود؟

داشتن حس قدردانی نسبت به داشته‌هایمان، اثرات روانشناختی مثبتی بر فرد فرد ما دارد که در یک نگاهِ کلان، اگر آحاد جامعه، این ویژگی را در خودشان تقویت و گسترش دهند، اثرات مثبتش (یعنی وفور نعمت‌ها) در سطح جامعه موج خواهد زد؛ و همین‌گونه عکسِ آن، اگر کفران (یعنی نادیده گرفتن نعمت‌ها) و ناسپاسی در جامعه‌ای رواج یابد، بیچارگی و رذیلت در افراد آن جامعه رسوخ می‌کند.

در این نوشتار، اثراتِ مثبتِ شکرگزاری و عواقبِ منفیِ ناسپاسی از منظری روانشناسانه و جامعه‌شناسانه، بررسی خواهد شد.